شما اینجا هستید

پیشنهاد ما » سرگذشت مختومقلی فراغی،شاعر وحدت آفرین و احیا گر زبان و ادبیات ترکمن ها

مختومقلی فراغی (۱۱۴۷-۱۱۹۸ هجری)

به گزارش پایگاه خبری گنبدی ها؛مختومقلی تحصیلات ابتدایی را در محل تولد فرا گرفته سپس جهت ادامۀ تحصیل به مرکز بزرگ علوم آن زمان یعنی مدرسه شیرغازی در خیوه رفت و پس از فراغت از تحصیل به سوی اترک بازگشته تا علم آموخته را نصیب فرزندان ترکمن نماید .

دوران شاعر گرانقدر ترکمن،دوران پرآشوبی بود،همزمان با مرگ نادرشاه از یک سو و جنگ بین خان های مختلف از سوی دیگر اوضاع اجتماعی را بسیار پریشان ساخته بود . جنگ های داخلی نیز مزید برعلت بود ازاین جهت بود که در سراسر اشعار مختومقلی وحدت قومی،شجاعت و پایمردی در مقابل ظالمان نمایان است .

دیوان شعر و آثار وی در ایام جنگ های داخلی گویا نابود شده و به زمان ما نرسیده است ولی سخنان گهربار آنچنان در قلوب مردم تاثیر گذاشته است که بیشتر افراد اشعار وی را در ذهن خویش نوشته به روزگار ما رساندند.

آ.م وامبری که هفتاد سال بعد از وفات شاعر از منطقۀ ترکمن صحرا سفر می کرده نوشته است : «اشعار مختومقلی دارای جنبه خاصی است به این معنی که اولاً نمونه کاملی از زبان ترکمنی را بدست می دهد ثانیاً در نوشته های او یک قاعده و نظم محکمی وجود دارد که در سایر آثار ادبی شرق به ندرت یافت می شود. اشعار مختومقلی سبب اتحاد طوایف مختلف ترکمن که با هم سر جنگ داشتند گردیده است ».

خدمت بزرگ مختومقلی سرودن اشعار به زبان عامیانه است به گونه ای که تمام مردم به سادگی به آرزوهای شاعر پی می بردند و می برند.وی در آثار خویش اشاراتی به «فتحعلی خان قاجار» و «احمد خان درانی» و «چاودرخان» داشته و گمان می رود که شاعر با این شخصیت ها هم عصر بوده است .

وی در جوانی عاشق دختر خالۀ خود «منگلی»شده ولی به علت فقر نتوانست به دلدادۀ خویش برسد لذا با زنی به نام «آق غیز» ازدواج کرده از وی صاحب دو فرزند به نام های «بابک» و «ابراهیم» می شود که هردو در ایام کودکی از دنیا رفته شاعر را در غمی بزرگ فرو می برند .

مختومقلی در اشعار خود به موضوعات مختلف اجتماعی نظیر انتقاد از کسانی که دو زن دارند و نیز انتقاد از کسانی که به مواد مخدر نظیر تریاک و… روی می آورند پرداخته و هم چنین به وصف زنان هنرمند و مودب پرداخته است . وی در اشعار خود پرده از چهره برخی روحانی نمایانی که از دسترنج مردم زندگی کرده بر می دارد به همین جهت صوفیان زمانه او را در جامعه تحریم کرده و او را دادگاهی می کنند . مختوم قلی در این باره می گوید :

«گورینگ بوایامی فلک نگ گردشی

فقیره ظلم اتمک ظالمینگ ایشی

حق یولینده دوغری گزان درویشی

قویما دیلار اوزحالینه یاتماغه

……………

ریا بولدی کوفینگ اوقان نمازی

تنگری هیچ بیریندان بولمادی راضی

پیغمبر اورنینده اوتران قاضی

پاره اوچین الین آچه باشلادی»

ترجمه : ببینید گردش روزگار را که ظلم کردن به فقرا کار ظالم هاست و کسی را که در راه حق گام گذاشته به حال خود نمیگذارند.نماز و بندگی بعضی ها ریا است و خدا از هیچ یک از آنان راضی نیست قاضی که بر جای پیغمبر تکیه زده برای باج و پول دستش را دراز کرده است.

شجره نامه مختومقلی فراغی

 

مختومقلی شاعری نبوده که مدح نامه و شاهنامه به خاطر درم و دینار بسراید و در واقع نام را فدای نان نمی کرده است و هرچه گفته از زبان مردم و برای مردم گفته است . به نمونه شعری در این باره توجه فرمایید :

«کیم نان تابمزا یماگه-کیم دون تابمز گیماگه

کیم یر تابمز قویماغه-کیم ترمه شالی گوزلار»

سنگ مزار مختومقلی فراغی شاعر شهیر ترکمن و پدرش دولت محمد آزادی در آق توقای مراوه تپه

«بعضی ها نانی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و زمینی برای کشت پیدا نمی کنند (حتی زمین زندگی) و بعضی ها دنبال لباس های گرانقیمت شال) هستند».

در مورد اتحاد و یگانگی قوم ترکمن تاکیده کرده می گوید :

«یموت،گوگلنگ تعصیب ادیب اوزیندان چقسه قشون اوی ،آردی بیلنماز تکیه سالر ،یوریش اتسه یوقاردان اونگینده اوی چوقیر بیلنماز»

ترجمه : یموت،گوگلان اگر متحد شوند و قشون بکشند ، صحرا پر از آنان می شود و اگر تکه ها و سالرها هم از شرق بیاید حتی در ه ها هم پر می شود. (زیادی قشون و جمعیت ترکمن ها در وحدت)

مختومقلی هم از طرف شاهان و دربار هم از طرف خان های محلی به شدت مورد اذیت و آزار قرار گرفت.

محل وفات مختومقلی در چشمۀ آباساری نزدیک مراوه تپه است و مقبرۀ این شاعر گرانمایه در شمال گنبد،بین مراوه تپه و کرند در محلی به نام «آق توقای»قرار دارد.

برای شناخت بیشتر مختومقلی اولاً باید شرایط محیطی وی را کاملاً شناخت و نیز با مراجعه به دیوان اشعار او شعرهای زیبای او را مورد تجزیه وتحلیل قرار داد .

اهمیت اهل بیت مطهر پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) در اشعار وحدت آفرین مختومقلی فراغی

برای نشان دادن احترام والای مسلمانان سنی به اهل بیت حضرت رسول (ص) نیازی به بر شمردن شواهد و ادله از کتب حدیث و سخنان بزرگان این مذهب نیست و نگارنده که خود بر مذهب تسنن است در این مقاله بدون هیچ توضیحی ابتدا تنها به چند نمونه کوچک از احترام ترکمنها ـ که سنی مذهب هستند ـ به امامان اشاره می‌نماید و در ادامه ، با استناد به برخی اشعار مختومقلی فراغی (۱۱۶۹-۱۱۱۲ هجری شمسی) که سنی‌مذهب است و به بیانی بنیانگذار ادبیات مکتوب ترکمنی می‌باشد ، سعی خواهد نمود نگرش ایشان به واقعه کربلا و شهادت امام حسین و یارانش را بیان نماید.

جایگاه امام رضا (ع) در بین ترکمن ها
بارگاه حضرت رضا (ع) در شهر مشهد ، همواره شاهد حضور صدها و هزارها مسلمان سنی ‌مذهب و از جمله مردم ترکمن است. از گذشته‌های دور تاکنون، جوانان ترکمن در ترکمن صحرا پس ازعروسی، به امید استحکام پایه‌ های زندگی مشترک، به آستان مقدس امام رضا (ع) متوسل شده و سفر به مشهد و زیارت بارگاه امام رضا (ع) را یکی از سنت ‌های حسنه فرهنگ خود می دانند.

مختومقلی می‌گوید:
دنگ‌ دوشلار یانینده‌ بیر بی‌کمالام‌
عاشقام‌، مجنونام‌، شکسته‌ حالم‌
سینه‌ی‌ خراسان‌ زواری‌ عالم‌
یا امام‌ رضایه‌ باغیشلا بیزنی‌
معنی:
من در بین همسالان خود فردی بی‌کمال هستم
عاشق و مجنون و شکسته‌حالم
ای خدا! به حق زوار عالم که در قلب خراسان است
تو را به حق امام رضا ما را ببخش!

زیارت امام رضا (ع)، نه تنها در بین ترکمنهای سنی ‌مذهب ایران، بلکه در بین ترکمنهای ترکمنستان نیز، سنت پسندیده ‌ای است. ترکمنهای ترکمنستانی بارگاه امام رضا (ع) را به جهت داشتن گنبدی طلایی و به منظور تکریم شخصیت والای ایشان « قیزیل امام » ( یعنی امام طلایی ) می ‌نامند.
هر چند در حال حاضر، ترکمن های ایران برای بیان نام بارگاه امام رضا (ع) واژه امام رضا را به کار می‌برند و یا با گفتن نام مکان (مشهد) و یا گفتن عبارت مشهد جان، بارگاه امام رضا و یا خود امام رضا (ع) را مد نظر قرار می ‌دهند، اما در بین نسل قدیم ترکمنهای ایران و حتی تا همین اواخر نیز نام ایشان با عبارت قیزیل امام به کار برده می‌شد.
عبارت « اون ‌ایکی امام ، دؤرت چهاریار » [دوازده امام و چهار خلیفه که با هم یار و همدم بوده‌اند] برای هر ترکمن عبارتی آشناست. حتی در خطبه‌های نمازجمعه مساجد اهل تسنن نیز امامان جماعت با تکرار این عبارت، از آنها به نیکی یاد کرده و در نعت آنها سخنان زیادی می‌گویند.
مختومقلی در شعرهای زیادی این دو عبارت را به کار برده است که از جمله آنها می توان به این ابیات اشاره کرد :

شعر «حقی‌ اوچین»
اون‌ ایکی‌ امام‌، یدی‌ ولی‌، چلتنلر
خضر- الیاس‌ نبی‌ حقی‌ اوچین‌!
معنی:
به حقِ دوازده امام، هفت ولی و چهل ‌تن
حضرت خضر و الیاس نبی! …

و یا در شعر «شفا بر» (شفا بده)
اون‌ ایکی‌ امام‌، بیری‌- بیریندن‌ سرور
یدی‌ ولی‌، یاران‌ بولوپ‌
معنی:
مدد برای دوازده امام که همه سرور هستید
و ای هفت ولی ؛ به کمک هم ، مرا مدد کنید.

مختومقلی در شعر «گوردوما» از هر چهار خلیفه و بویژه از حضرت علی به نیکی یاد ‌کرده و از ملاقات روحی با آنها سخن گفته است:
چاریاردان‌ حضرت‌ بوبکر، عثمان‌ عمر
حیدر صفدر، علی‌ شیر خدانی‌ گوردوما
معنی:
چهار یاران را که حضرت ابوبکر ، عثمان ، عمر
و شیر خدا حیدر صفدر علی است ، دیدم.

مختومقلی در شعر «قیلدی یارانلار» ضمن یاد از چهار خلیفه، به داستانی اشاره می‌کند که بیانگر سخاوت و جوانمردی حضرت علی (ع) است که البته نگارنده برای جلوگیری از طولانی شدن مبحث، به جای ذکر جزئیات این روایت، تنها به یک بند از آن اکتفا می‌نماید :

چاریارلار حق‌ دیییپ‌ گوزدن‌ یاش‌ اتدی‌
اولار یامانلیقدان‌ اوزون‌ داش‌ اتدی‌
علی‌ بیر ایلده‌ یوق‌ ، یاغشی‌ ایش‌ اتدی‌
غریب‌ مختومقلی‌ آیتدی‌ یارانلار
معنی:
چهار خلیفه با ذکر حق ، اشکها ریختند
و از بدی ها دوری گزیدند
علی کاری بسیار نیکو که بین مردم نادر است ، انجام داد.
که مختومقلیِ غریب آنرا بازگو می‌کند.

مختومقلی در شعری تحت عنوان «دوستلار هی» چهار خلیفه را چهار یار حضرت رسول (ص) دانسته و گفته است :
جمله‌ پیغامبرینگ‌ آدم‌ اولی‌
محمد دیر باریسیندان‌ افضلی‌
ابوبکر، عمر، عثمان‌ و علی‌
اونونگ‌ چاریاری‌ بولدی‌، دوستلار هی‌ حضرت آدم نخستین پیامبر
معنی: و حضرت محمد افضل همه آنهاست
و ایشان چهار یار به نامهای ابوبکر ، عمر ، عثمان و علی داشتند.

درباره ارادتی که مختومقلی فراغی به دوازده امام (ع) دارد، ابیات زیادی می‌توان ذکر کرد اما برای بیان عمق ارادت ایشان به ائمه علیهم‌السلام همین کافی است که بدانیم ، مختومقلی همچون همه معتقدین سنی‌مذهب، چنان ارادتی به دوازده امام دارد که در شعری با عنوان « باغیشلا بیزنی » در هر بیت به ترتیب نام دوازده امام (س) را ذکر کرده و ضمن تکریم آنها، از خداوند می‌خواهد تا به خاطر هر یک از این بزرگان ، از گناه او در گذرد. مطلع و مأخر این قطعه شعر چنین است:
مطلع :
رسول‌ دامادی‌دیر، اوز آرسلانینگ‌دیر
یا امام‌ علیه‌ باغیشلا بیزنی‌
چشم‌ چراغیم‌دیر، نور عینیم‌دیر
یا امام‌ حسنه‌ باغیشلا بیزنی‌
معنی:
داماد رسول و شیر خودت است
خدایا! به حق امام علی ما را ببخشای!
چشم و چراغم و نور دیدگانم است امام حسن؛
خدایا به حق او ما را ببخشای!

مقطع :
مختومقلی‌ آیدار، من‌ خاک‌ پایام‌
امام‌لار یولینده‌ هم‌ جان‌ فدایام‌
کمینه‌ بنده‌ من‌، کلبی‌ – گدایام‌
یا عباس‌ علیه‌ باغیشلا بیزنی
معنی:‌
مختومقلی می‌گوید که خاک پای آنهایم
و در راه امامان جان فدا هستم
بنده‌ای کوچک و سگ آستان درگاه و گدایی هستم
خدایا به حق عباسِ علی ما را ببخشای!

 

 

واقعه کربلا در اشعار مختومقلی
مختومقلی در تمامی اشعار خود ده بار مستقیماً از کربلا یاد نموده است. این شاعر گاه مصیبت کشته شدن حسین و یارانش را چنان سنگین و سخت و مظلومانه می‌بیند که زبان شکوه و شکایت به درگاه خداوند متعال می‌گشاید و گاهی نیز به این دنیای فانی شخصیتی استعاری می دهد و به آن می تازد که چرا باعث شهادت امام حسین و یارانش در صحرای کربلا شده است :

حسن‌- حسین‌، عرشی‌ – کرسی‌ گره ‌گیم‌
کربلادا شهید اتدینگ‌ سن‌ دنیا
معنی:
تو ای دنیا! حسن ـ حسین را که از عرش و کرسی (از بین همه چیز) فقط او را می‌خواهم ، در کربلا شهید کردی.
و یا در شعری دیگر از ریخته شدن خون افراد زیادی از امت اسلام در کربلا شکوه می‌کند :
بیرنیچه‌ امت‌لار قانین‌
کربلادا دوکوپ‌ گچدی‌
معنی:
خون چندین امت را
در کربلا به زمین ریخته ‌اند

این شاعر آزاده ، بر این عقیده است که کشته شدگان در کربلا را جز شهید ، نمی ‌توان چیز دیگری نامید و می‌گوید که آیا به غیر از آنها شهید دیگری مگر می‌توان تصور نمود:

هر زاغ‌ و زغن‌دان‌ کبوتر اولماز
هر صحراده‌ یاتان‌ میت‌ بولارمی‌؟
کربلادان‌ غیری‌ شهید بولارمی‌؟
هر ساچین‌ اوسدورن‌ سید بولارمی‌؟
هر تلپک‌ گیین‌دن‌ قلندر اولماز
معنی
هر زاغ و زغنی را نمی توان کبوتر نامید
آیا می توان هر آن کس را که در صحرا آرمیده ، مرده نامید؟
آیا غیر از آنها که در کربلا شهید شده ‌اند ، می‌ توان شهید نامید؟
آیا هر آن کس را که موهایش را بلند کرده ، می ‌توان سید نامید؟
نمی توان هر کس را که کلاه پوشیده ، قلندر نامید.

مختومقلی در شعری ، از دیداری روحانی با حسن و حسین و دشت کربلا سخن گفته است :

کربلا دشتینده‌ جان‌ برگن‌ شهیدلر گیتدی‌لر
هم‌ حسن‌ بیرله‌ حسین‌، کربلانی‌ گوردوما
معنی
من آنها را که در دشت کربلا شهید شدند
و حسن و حسین را و کربلا را دیده‌ام

امام حسین (ع) در اشعار مختومقلی
نام امام حسین ۲۳بیست و سه بار در دیوان مختومقلی فراغی تکرار شده است و این نشان دهنده علاقه و اهمیتی است که این شاعر بزرگ برای ایشان قائل است. مختومقلی حسن و حسین (علیهما السلام) را ماه و پرتو دین و مادرشان فاطمه زهرا (س) را شاه حوریان بهشت می ‌داند:
حسن‌ حسین‌، دینینگ‌ انوری‌، ماهی‌
قانی‌ فاطمه‌ زهرا، حورلرینگ‌ شاهی‌
قدرت‌ بیلن‌ دوران‌ نور الهی‌
شیله‌ معجزات‌لار موندان‌ گچیپ‌دیر
معنی
حسن و حسین ، ماه تابان دین هستند
فاطمه زهرا شاه حوریان بهشت است
اینها انوار الهی هستند که به قدرت خدا به وجود آمده‌ اند .
آری ؛ این معجزات از این دنیا رفته ‌اند.

مختومقلی در یکی از شعرهایش جنگ امام حسین (ع) در کربلا را مبارزه وی در راه اسلام می‌ داند.
بیزینگ‌ بیله‌ همدم‌ بولان‌
اسلام‌ اوچین‌ قیلیچ‌ اوران‌
کربلادا شهید بولان‌
اول‌ حسن‌، حسین‌ قانی‌؟
معنی:
آن حسن و حسین که همدم ما بودند
و به خاطر اسلام شمشیر زده‌اند
و در کربلا شهید شده‌اند ، کجایند؟

مختومقلی چنان جایگاهی برای شخصیت امام حسین قائل است که در شعری شفای دل بیمار و آشوبزده خود را از حسن ، حسین ، علی و دیگر بزرگان و ائمه می‌خواهد :

اون‌ ایکی‌ امام‌، بیری‌- بیریندن‌ سرور
یدی‌ ولی‌، یاران‌ بولوپ‌، مدد بر
مشهد، قارا بابا، یا شیث‌ پیغامبر
حسن‌، حسین‌، شاهمردان‌، شفا بر!
معنی
ای دوازده امام ، ای که یکی از دیگری سرورتر!
ای هفت نفر اولیاء ، همه به یاری هم!
ای مشهد امام رضا ، ای قره‌بابا ، ای حضرت شیث!
ای حسن ، ای ‌حسین و ای شاهمردان ، شفایم ده!

شاعر بزرگ ترکمن در شعری دیگر ، ضمن مذمت دنیا و یادآوری ستمی که شمر و یزید بر امام حسین کرده ‌اند ، از خداوند بخشایشگر خواسته است تا به حق امام حسین گناهانش را ببخشاید:

یالان‌ دنیا کیمه‌ بردی‌ وفانی‌
آخرتدا آنلار سورر صفانی‌
شمر ایله‌ اول‌ یزید بردی‌ جفانی‌
یا امام‌ حسینه‌ باغیشلا بیزنی‌
معنی
این دنیای دروغین به چه کسی وفا کرده؟
خدایا! به حق امام حسین که در آخرت ، در بهشت خواهد بود
به حق حسین که شمر و یزید بر او جفا کردند
ما را ببخش!

مختومقلی علاوه بر تکریم شخصیت والای امام حسین (ع) در همان شعر مشهور « باغیشلا بیزنی » درباره شخصیت فاطمه زهرا (س) دختر والای پیامبر ، همسر حضرت علی و مادر امام حسین (ع) نیز چنین بیتی سروده است:
فاطمه‌ زهرادیر آنینگ‌ انه‌ سی‌
ذاتینده‌ بیر ذره‌ یوقدور گناه ‌سی‌
معنی
مادرش فاطمه زهراست
آنکه ذره ‌ای گناه در ذاتش وجود ندارد.

ابیاتی که در زیر ذکر می شود،‌ بی هیچ توضیحی، نشانگر منزلتی است که شاعر ترکمن به امام حسن و امام حسین (ع) قائل است. بخش هایی از مرثیه‌ای با عنوان « حسن بیرله حسین» که مختومقلی در باره این امامان سروده ، چنین است:
بیر خداییم‌نینگ‌ قولی‌دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌ حسین‌
مصطفی‌نینگ‌ بلبلی‌ دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌ حسین‌
باغ‌ رضوانینگ‌ گلی‌دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌ حسین‌
اول‌ علی‌نینگ‌ ایکی‌ اوغلی‌دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌ حسین‌
ایکی‌ دنیانینگ‌ گلی‌دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌ حسین‌
معنی
بندگان خدای واحدند ، آن حسن و حسین
بلبل مصطفی هستند ، آن حسن و حسین
گل باغ رضوانند ، آن حسن و حسین
دو پسر علی هستند ، آن حسن و حسین
گل های دو جهانند ، آن حسن و حسین

اول‌ حسن‌ بیر حسین‌ بیلسنگ‌ ایدی‌لر شاهسوار
اگنی‌گه‌ قالقان‌ سالیپ‌، الی‌گه‌ آلدی‌ ذوالفقار
ایکی‌ دنیانینگ‌ گلی‌دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌ حسین
معنی
آن حسن و حسین شهسوارانی بودند
حسین بود که سپر پوشید و ذوالفقار به دست گرفت
حسن و حسین گلهای دو جهان هستند

شمر معلون‌ پلید کسدی‌ حسینینگ‌ باشینی‌
تانگلا محشرده‌ گورر سیز (اول‌) فاطمه‌ گوز یاشینی‌
هم‌ یتیم‌ قیلدی‌ اوغول‌ – قیز هم‌ ینه‌ قارداشینی‌
هم‌ قارینداش‌ اوروغ‌ هم‌ ینه‌ (هم‌) یولداشینی
ایکی‌ دنیانینگ‌ گلی ‌دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌ حسین‌
معنی
شمر ملعون و پلید ،
در روز محشر اشک فاطمه را خواهید دید که جاری است
چونکه یتیم ماند از پسران و دختران و از داشتن برادر
و محروم شد از داشتن خویشان و نزدیکان و هم از همسرش.
گل های دو جهانند ، آن حسن و حسین

اول‌ حسین‌ گیردی‌ اوروش‌غا بیر خدانی‌ یاد ادیپ‌
هم‌ علی‌ اصغر اشیتیپ‌، نالا و فریاد ادیپ‌
شمر ملعون‌ کسدی‌ باشین‌ ظلم‌نی‌ بسیار ادیپ‌
اهلی‌ عالم‌ ییغلاشا دیر بیر خدانی‌ یاد ادیپ‌
ایکی‌ دنیانینگ‌ گلی‌دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌ حسین
معنی
آن حسین با یاد خدای واحد ، به صحنه نبرد وارد شد
علی اصغر شنید و ناله و فریاد کرد
شمر ملعون ظلم بسیار نمود و سر از بدنش جدا کرد
تمام عالم ، خدای را یاد کرده و گریستند
گل های دو جهانند ، آن حسن و حسین

گر علی‌ بولسا ایدی‌، آندا برردی‌ دادینی‌
اول‌ پلیدلر قیلماغای‌ اردی‌ اوروش‌نینگ‌ دادینی‌
شیر دک‌ تارتار، اشیتگیل‌ بندانینگ‌ فریادینی‌
آدینگیز بو دنیاده‌ بو سیرلارینگ‌ بنیادینی‌
ایکی‌ دنیانینگ‌ گلی‌دیر اول‌ حسن‌ بیرله‌
معنی
حسین‌ اگر علی می‌بود ، دادش را می‌ستاند
آن پلیدها فریاد جنگ سر می ‌دادند و داد و فریاد می‌کردند
آیا فریاد حسین را می شنوی که همچون شیری می‌غرد
بنیان اسرار این دنیا با نام آنها مرتبط است
گل های دو جهانند ، آن حسن و حسین

چهره پلید یزید در شعر مختومقلی
ترکمنها زشت ‌ترین و قبیح ‌ترین ناسزایی که به زبان می‌آورند، عبارت شمر و یزید است. این دو عبارت در بین ترکمنها با زشتی، پلشتی، دغلکاری و هر آنچه منفی است، مترادف می‌باشد. کسی نیست که ترکمن باشد و با شنیدن این عبارات به عنوان ناسزا چهره در هم نکشد و خشمگین نشود. به راستی این در بطن فرهنگ و عقیده ترکمنها ریشه دوانده است.
مختومقلی یزید را فردی می داند که دین را انکار نمود و در شعری، در لزوم وفای به عهد، به شکلی شاعرانه، آنرا که وفای به عهد نکند، بدتر از یزیدی می‌داند که منکر دین شد :

هر کیم‌ تاپیلماسا آیدان‌ سوزوندن‌
دینه‌ منکر بولان‌ یزید یاغشی‌ دیر
معنی
هر کس که وفای به عهد نکند
یزید که منکر دین شد ، از او بهتر است

به عبارتی می ‌توان چنین گفت که شاعر برای نشان دادن درجه قباحت و زشتیِ وفا نکردن به عهد و پیمان ، به نماد زشت ‌ترین و کریه ‌ترین انسانها که یزید باشد اشاره نموده و گفته است آن که وفای به عهد نکند از یزید هم بدتر است.
مختومقلی در شعری دیگر، با کنایه ‌ای بسیار شاعرانه، یزید را در معنای کناییِ فردی بسیار فرصت طلب به کار می ‌برد که اساس کارش بر سودجویی و منفعت طلبی است :

منکرلرجم‌ بولوپ‌ ییقدی‌ کعبه ‌نی‌
یزید گیتدی‌ آغاچلارین‌ ساتماغا
معنی
منکرها جمع شدند و کعبه را ویران کردند
و یزید رفت تا چوب‌های آن را بفروشد

و بالاخره در شعری دیگر ، شاعر ترکمن لعنت بر یزید می‌فرستد و در مشاعره با شاعری دیگر چنین می پرسد :

مختومقلی‌ حقه‌ قول‌، رسول‌ – امت‌
مومنه‌ شکر ادیپ‌، یزیده‌ لعنت‌
پیغامبر سروری‌ رسول‌ محمد
محمد هاچان‌ معراجه‌ گیدیپ‌دیر
معنی:
مختومقلی بنده حق ، رسول و امت است
شکر بر مؤمن و لعنت بر یزید.
آیا می‌دانی سرور پیامبران حضرت محمد
چه زمانی عروج نمود؟

 

 

فهرست منابع:
آلتی بارماک، تاریخ انبیاء، استانبول، ۱۹۶۸٫
مختومقلی، عشق آباد، ترکمنستان، ۱۹۹۴، جلد دوم.
مصطفی اریت، قیرق صحابه (چهل صحابه)، استانبول، ۲۰۰۲٫

دیوان کامل مختومقلی فراغی/به کوشش مراد دوردی قاضی؛ تصحیح و ویرایش محمود عطاگزلی. مشهد: گل‌نشر، ۱۳۸۲ (چاپ دوم)
دیوان مختومقلی (چاپ عشق آباد) ؛ سه جلد ؛ سال انتشار ۱۹۹۷

برگرفته از فصلنامه یاپراق

سفرنامه آ.م وامبری ،سفرنامه درویش دروغین .

کتاب سیری در تاریخ سیاسی -اجتماعی ترکمن ها صص ۲۴۸الی ۲۵۰

استفاده از نوشتار یوسف قوجق

 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

پایگاه خبری تحلیلی گنبدی ها | جامع ترین وب سایت خبری شهرستان گنبدکاووس